منو ببخش
پسرم سلام . خيلي از دستت شاكيم ... ديشب خيلي اذيت كردي . من بهت گفته بودم اعصاب ندارم . ديشب خونه آقاجون بوديم و مهمان هم زياد اونجا بود . منم كه خسته ، عادت دارم زود بخوابم و تو هم گريه و بي تابي مي كردي . البته خودتم خوابت ميومد . موقع خوابت كه ميشه مثل عمه سميه بد اخلاق ميشي . البته در خيلي موارد به عمه سميه بردي . اين يه مورد از اونا بود ... خلاصه من ديشب با هزار روز و زحمت خوابوندمت ... واي همچين مواقعي ياد دائي امين ميافتم كه شش ماه به تنهايي داداش دنيل و بزرگ كرد . واي برادر جان من فدات بشم . باور كن مامان سخته بخواي با شما كلنجار بري . گريه مي كني نمي دونم چي ميگي بدتر اعصابم ميريزه بهم . بعضي وقتا هم سر...
نویسنده :
مامان ليلي
14:09